كِشان كِشان بسوى مهر مى بَرَدم ؛شهريور!

ساخت وبلاگ
كِشان كِشان بسوى مهر مى بَرَدم ؛شهريور! نمیدونم چرا یه مدت کم مینویسم.... فکر میکنم چون اذیت میشم اگه افکارم رو به زبون بیارم... خیلی زیاده که لوومی رو ندیدم...یازده روزه و دارم خفه میشم.... فردا میرم شهری که دانشجوبودیم....تنهامیرم و برمیگردم.... اگه لوومی بود حال دنیارو میبردیم و شب می موندیم... روز سنگینیه فردا....باید جای لوومی هم حرف بزنم... صحبت از سازماندهی وانتخاب شهرو روستاس.... جو اداره کل مسخره و کارمندای نحس... دیدن یاران هم اتاقی و صحبت های کوتاه و مختصر... +نگران اون کوچه باریکه از راه اهن تا اداره م.... راهش درحد تاکسی گرفتن نیست...اما جز اون کوچه راهی برا پیاده رفتن نداره...(تابستون چارسال پیش بعد از قطار؛پارک کنارکوچه چایی خریدیم با لقمه نون پنیری که همیشه من برا دوتامون میگیرم چه صبونه ی پرخاطره ای زدیم)نگران راه اداره تا ترمینال هم هستم...یکی شرقه یکی غرب...اون وسطاهم نگران جو اداره م. +دوستان همشهری با همسرشون میرن فردا تنها نباشن.... بعدقیافه ی پراز استرس وتنهایی من دیدنیه فردا:)) +لوومی رفته سفر. +چقدر حرف ! _چندثانیه بعد از اپ کردن پست؛ لوومی اس داد استرس نداشته باش:)
برچسب‌ها:
سرراهی شب های چارخونه طور.......
ما را در سایت شب های چارخونه طور.... دنبال می کنید

برچسب : كِشان,كِشان,بَرَدم,؛شهريور, نویسنده : astinecharkhoone بازدید : 27 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:10