كِشان كِشان بسوى مهر مى بَرَدم ؛شهريور! نمیدونم چرا یه مدت کم مینویسم.... فکر میکنم چون اذیت میشم اگه افکارم رو به زبون بیارم... خیلی زیاده که لوومی رو ندیدم...یازده روزه و دارم خفه میشم.... فردا میرم شهری که دانشجوبودیم....تنهامیرم و برمیگردم.... اگه لوومی بود حال دنیارو میبردیم و شب می موندیم... روز سنگینیه فردا....باید جای لوومی هم حرف بزنم... صحبت از سازماندهی وانتخاب شه,كِشان,كِشان,بَرَدم,؛شهريور ...ادامه مطلب