فریاد ز محرومیِ دیدار و دگر هیچ ....

ساخت وبلاگ
فریاد ز محرومیِ دیدار و دگر هیچ .... از دیشب تاامشب چنداتفاق کوتاه و تاثیرگزار...
اول کدومو بگم؟!
احتمال زیاد پایه ی سوم حاشیه ی شهر باشم...[هم پایه ی مامان]
خونه ی لوومی اوک شد و فقط نگران مدرسه ایم..
الی پزشکی قبولید واینجا همه شنگولن ...و ازاونجایی که توی شهرخودمون قبول شد خبری از خوابگاه نیست و همچنان اتاق سه نفری خواهدماند...
و من به شدت از این موضوع حرص خوردم وبیشتروسوسه شدم بالوومی ازاین شهربرم..ولی خب.....
بهترین فرصت هایی که میتونسیم دوتایی استفاده کنیم و شیره ی تابستون رو بکشیم لوومی درسفربود ومنم خودمو غرق کتاب و فیلم کردم... سعی میکنم سعی میکنم به روش نیارم:/ _نمیدونم چرا تا منو با کلاسم تصورمیکنن نمیتونن جلو خندشون رو بگیرن...البته سوتی هایی که دوران کارورزی سرکلاس داشتم هم هنوز یادشون مونده...
برچسب‌ها:
چارخونگی های معلمی شب های چارخونه طور.......
ما را در سایت شب های چارخونه طور.... دنبال می کنید

برچسب : فریاد,محرومیِ,دیدار, نویسنده : astinecharkhoone بازدید : 64 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 3:10